واژه های آسمانی ؛راهی به سوی آرامش

درباره ما


حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن ((نماز، معراج مؤمن است.)) این سایت جهت ارتقای سطح دینی مسلمانان و گسترش دین مبین اسلام طراحی شده است و انشاالله طی سال های آینده به فعالیت خود ادامه خواهد داد.انشاالله با این سایت خدمتی به اسلام کرده باشم

دانلود اپلیکشن اندروید

دانـلـود اپـليکيشن انـدرويـد

موضوعات مطالب

♥خاطرات بازدید کنندگان محترم(چیشد که نماز خواندم)♥
نماز
♥دانلود سخنانی درمورد نمازاول وقت واموزش نماز♥
♥نمازایام هفته♥
♥جایگاه نماز ♥
♥احکام نماز♥
♥داستان های نماز ♥
♥نماز در ادیان ♥
♥آثار و برکات نماز♥
♥مقالات نماز ♥
♥نماز معصومین علیه السلام ♥
♥اشعار و خاطرات نماز ♥
♥تصاویر نماز♥
♥حکایات نماز ♥
♥احکام نماز ♥
♥نمازوعبادت♥
♥حضور قلب‌ در نماز از ديدگاه‌ عالمان‌ رباني‌ و عارفان‌ الهي♥‌
♥آثار نماز در دیدگاه علم پزشکی ♥
♥نکته ها در مورد نماز ♥
♥اذان ♥
♥احکام اذان ♥
♥نماز در کلام امام خمینی و امام خامنه ای ♥
♥احادیث پیامبر درموردنماز♥
♥نماز ♥
♥نمازهای مستحب و واجب ♥
♥جایگاه نماز ♥
♥فواید حالات نماز♥
♥کاربرد و نقش نماز در متحول نمودن حالات درونی و واژگون ساختن افکار شیطانی: ♥
♥نماز های کاربردی و نتیجه بخش ونماز های بی نتیجه و بی اثر ♥
♥کاربرد و فایده نماز در حل مشکلات اساسی و نیازمندی های حیاتی جامعه ♥
♥آثار محسوس وکاربرد های عینی نماز در حل♥
♥آثار محسوس وکاربرد های عینی نماز در حل مشکل،شفای امراض و.... ♥
♥شکیات نماز ♥
15عقوبت سبک شمردن نماز
♥اهمیت نماز از دیدگاه قرآن♥
♥چهار نوع نماز عاشقانه♥
♥نماز روزی♥
♥نماز حضرت علی(ع)در کلام امام خمینی(ره) ♥
♥سفارش موکد امامان برنماز♥
♥انواع نماز از حیث اثرگذاری♥
♥آثار نماز♥
♥اصول اجتماعی نماز♥
♥اضاعه نماز♥
♥جایگاه عبادت و نماز در دین وقرآن♥
♥قنوت و تسبیحات اربعه وصلوات درنماز♥
♥رکوع و سجود♥
♥تعقیبات نماز♥
♥اهمیت نماز جماعت در اسلام♥
♥نماز جمعه وعید و اهمیت آن♥
♥اهمیت نماز در بین عبادات♥
♥سفارش انبیا به نماز♥
♥مکان ولباس نمازگزار♥
♥وقت نماز♥
♥اهمیت تکبیرة‏الاحرام♥
♥نیت و تکبیرة الاحرام♥
♥نماز زیارت معصومین♥
♥نحوه نمازخواندن،وضوگرفتن،تیمم،غسل♥
♥شیوه های حضور(چگونه فرزندانمان را بانماز و مسجداشناکنیم؟)♥
♥نماز حاجت♥
♥نمازجهت بیماری♥
نماز وکودک
کیفیت نماز و روزه در قطب شمال و جنوب
پیامک ها و سخنان نماز
نماز ماه ها
آسیب شناسی فرهنگ نماز از منظر مقام معظم رهبری
سخنرانی حاج آقا پناهیان درباره نماز
حضورقلب(2)،مستحبات نماز
نماز بهشتیان
تولیدات مدیر وبلاگ

فیلم ها و کلیپ های مذهبی

حضرت محمد (ص) از نگاه کودکان

احادیثی از پیامبر اکرم حضرت محمد (ص )

ورود حضرت رسول (ص) به مکه )

دعای حضرت مهدی صاحب الزمان (عج)

زیارت حضرت محمد (ص)

واژه های آسمانی ؛ پیام های نورانی

سایت های قرآنی

سایت رهبری - وبسایت ختم قرآن - شورای عالی قرآن - رادیو قرآن - نمایشگاه سیار قرآن - نور مبین - صلات

برچسب‌ها

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
قرآن انلاین وب سایت ختم قرآن اهمیت فضای مجازی صراه مستقیم را در نماز جستجو کنید قرآن ، پرچم نجاتبخش ، كتاب عبرت و آموزش و بيان و تبيان است

به وبلاگ واژه های آسمانی ؛ پیام های نورانی خوش آمدید.مخاطبان اصلی ما والدین ، معلمان و دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی می باشند؛ از این که از تمامی بخش ها دیدن می نمایید متشکریم.

تعبد در عبادت

یکی از آموزه‏ های اساسی اسلام، تعبد است. چرا نماز می‌خوانیم؟ چون تسلیم و بندۀ خدا هستیم و آفریدگار ما برای خوش‏بختیِ ما این دستور را صادر کرده است. روزه می‌گیریم، حجاب را رعایت می‏کنیم، و خوردن شراب را حرام می‌دانیم، زیرا مطمئن هستیم در حرام‌ها فسادی و ضرر است. مطمئن هستیم در واجب‌ها،‌ فایده و مصلحتی برای انسان‌هاست؛ ازاین‏ رو، تبعیت می‌کنیم، چه فلسفۀ آن را بدانیم و چه ندانیم. معطل نمانده و نمی‏گوییم: ما تا فلسفۀ روزه را ندانیم، روزه نمی‌گیریم؛ زیرا ما اسیرِ فلسفه نیستیم، بلکه عبد خداوندیم. همین اندازه که می‌دانیم خداوند این فرمان را داده است، تبعیت می‌کنیم و تسلیم هستیم.

البته خودِ خدا ما را کنجکاو آفریده است؛ دوست داریم راز آن حکم را بدانیم و بدین جهت است که خداوند در کتابش، اسرارِ عبادات را بیان فرموده است. اما خداوند گاهی می‌فرماید:﴿...وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا﴾؛1«(موکلان دوزخ را جز از فرشتگان قرار ندادیم) و شمار آنها جز برای، امتحان کافران نیست»  ‌اصلاً ‌خود ِ‌این عدد را برای امتحان و آزمون قرار داده شده است.

نقل شده: کسی در خیابانِ لاله‏ زار تهران گذر میکرد و دید کسی ایستاده و مدام تکرار می‌کند: نوزده، نوزده، نوزده ...، گفت: آقا، منظورت چیست؟ او جواب نداد. نفر دیگری از راه رسید و گفت: آقا چرا مدام تکرار می‌کنید نوزده، نوزده، و آن گفت: بیست، بیست، بیست ... و جواب نداد. سرانجام گفتند: جان هر کسی که دوست داری بگو جریان این تکرار اعداد چیست؟ گفت: من از صبح، فضول‌ها را می‌شمارم. تو فضولِ بیستمی هستی!

فلسفه تغییر قبله

گاهی خداوند می‌خواهد به خودِ‌ انسان‌ها نشان بدهد که آیا واقعاً‌ عبد خداوند و‌ سر تا پا تسلیم فرمانِ خداوند هستند؟‌ این امر، برای آزمون است؛ برای مثال، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  تا در مکّه بود به سمتِ بیت‏ المقدس نماز می‌خواندند‌ و در مدینه نیز به سمت بیت‌المقدس نماز می‌خواندند. در نمازِ‌ ظهری دستور آمد که رویتان را از بیت‌المقدس به سمتِ‌ کعبه بچرخانید. آن‏گاه شور و درگیری در جامعه به وجود آمد که: آیا قبلۀ اولی درست بوده یا دومی درست است؟ اگر اولی درست بوده، پس چرا عوض شده است؟ اگر قبلۀ دومی درست است، پس ثوابِ این همه نماز که به سمت بیت‏ المقدس خواندیم چه می‏شود؟ پاسخ آمد: که خودِ این تغییر قبله، نوعی آزمون بود. هم قبلۀ ‌اول درست بود، ‌هم این قبله درست است و هر دو فرمان خداوند است. در واقع، و این تغییر قبله آزمونی برای شناسایی متعبد‌ها بود.

چرا ارث زن و مرد فرق دارد؟ مگر ما انسان نیستیم؟ مگر دختر و پسر با هم فرق دارند؟. دختر و پسر هیچ فرقی با هم ندارند، ولی حکمتی در این مسئله وجود دارد.

هم‏چنین دیۀ زن و مرد متفاوت است. امام رضا (علیه السلام)  حکمت این حکم را  بیان فرمودند. حالا به فرض که ما آن حکمت را ندانیم، هیچ اشکالی پیش نمی‏آید، چرا که ما بندۀ خداوند هستیم و ‌به هر گونه که خداوند امر فرموده، اطاعت می‌کنیم.

نتیجه

ما از همان ابتدا پذیرفتیم که این جهان خدایی دارد.‌ آن خداوند، بندگانش را آفریده و جهان را در اختیار آن‏ها قرار داده و برای خوش‌بختیِ آن‏ها پیامبران و کتاب‌هایی فرستاده است، البته بعضی افراد، تسلیم نیستند و مقابل خدا سرکشی می‏کنند و بعضی، «بندگی»، یعنی تسلیم دستورات خداوند بودن را انتخاب می‏کنند؛ چه فلسفۀ احکام را بدانند و چه ندانند. شایان ذکر است،‌ در طی این 1400 سال، کتاب‌های بسیاری با عناوین: اسرار الصلاة،‌ اسرار الخمس، اسرار الحج و... منتشر شده است. در روزگار خود ما نیز کتاب‌های بسیاری دربارۀ این موضوع به زبانِ‌ فارسی نوشته شده است.‌

 

مدثر: 31؛ تفسیر قمی، ج 2، ص 394.

موضوعات مرتبط : ♥تعبد در عبادت♥
برچسب ها : تعبد در عبادت
نویسنده رضااتابک در جمعه 19 دی 1393 |

فلسفۀ عبادات و احکام

از فلسفۀ عبادات یا فلسفۀ احکام بسیار سؤال می‌شود.‌ از همان قرن‌های نخستین که اسلام جهانی شد، به خصوص از وقتی که غیرمسلمان‌ها وارد فضای جامعۀ ‌اسلامی شدند، این سؤال‏ها مطرح می‏شد: چرا خداوند، انبیاء را برای بشر فرستاده است؟ چرا انسان دوباره زنده می‌شود؟‌ چرا باید نماز خواند؟ چرا باید روزه گرفت؟ فلسفۀ حجاب چیست؟ چرا خوردن شراب حرام است؟ چرا ارث زن و مرد فرق دارد؟

در این بخش می‌خواهیم به چند سوال پاسخ بدهیم:

1. آیا احکام، فلسفه دارند؟

2. اگر احکام فلسفه دارند، آیا فلسفۀ احکام بیان شده است؟

3. چرا فلسفۀ بعضی از احکام بیان نشده است؟

دربارۀ سؤال اول باید بگوییم که احکام فلسفه، حکمت و دلیل دارند، ‌چراکه؟ چون از جانبِ خدا آمده‏اند و خداوند هیچ چیزی را بی‌ هدف نمی‌ آفریند و هیچ دستوری را بی‌هدف صادر نمی‌کند. یکی از اسم‌های خداوند، «حکیم» است؛ یعنی آفریده‌ها و دستوراتش حکیمانه است؛ بنابراین،‌ تمامِ عبادات و ‌احکام، ‌فلسفله دارند.

دربارۀ ‌سوال دوم باید گفت، غالباً فلسفۀ احکام بیان شده است. اگر‌ به آیاتِ قرآن مراجعه کنیم، غالباً به دنبال دستور،‌ امر و یا نهی، ‌فلسفلۀ آن بیان شده است؛ برای مثال،‌ روزه بگیرید تا تقوا داشته باشید، نماز بخوانید تا یادِ‌ خدا باشید و جهاد کنید تا عزیز باشید. البته ممکن است عبادت یا حکمی چند فلسفه داشته باشد؛ مانند این که گاهی اطبا دارویی را برای چند منظور می‌دهند. برای همین می‌بینیم که در قرآن و حدیث گاهی برای یک حکم،  سه یا چهار و یا بیشتر، دلیل و حکمت بیان شده است، برای مثال، از امام رضا فرمود (علیه السلام)  روایت شده است: وضو چند حکمت دارد؛ پاکیزگی (بهداشت جسمی)، نشاط و شادابی (بهداشت روانی) و روشناییِ دل (فلسفۀ معنوی).1 ما کتاب‏های مستقلی در باب فلسفۀ احکام داریم؛ برای مثال، کتاب علل‏ الشرایع شیخ صدوق (ره) . امامانِ ما، بخصوص ‌امامانی که فرصت‌های ویژه‌ای در اختیارشان قرار گرفته است، مثل امام صادق (علیه السلام)  و امام رضا (علیه السلام) ، شاید در هزاران مورد، پاسخِ فلسفۀ احکام را گفته‌ اند. بنابراین، فلسفۀ بیشتر احکام در قرآن و روایت بیان شده است.

علت بیان نشدن فلسفۀ برخی از احکام و عبادات

در پاسخ به سؤال سوم باید گفت، علت‏های متعددی سبب این امر می‏شود؛ یکی از علت‏ها، مطابق روایت معصوم این است که در آخر‏الزمان انسان‏ها به رشد عقلانی می‌رسند و راز این احکام را خواهند یافت؛ در واقع، بستری برای کنکاش و پژوهش انسان‌های وارسته فراهم می‏شود.

یکی دیگر از علت‏ها، مسئله آزمون و امتحان است؛مانند فرماندهی که دستوراتش حکیمانه است، اما سربازان، بعضی از دستوراتش را متوجه نمی‌شوند. البته سرانجام می‌فهمند که این مانوری برای شناسایی افراد بود. فرمانده می‌خواست برایش روشن شود افرادی که ادعا می‌کنند، آیا در سختی‌ها هم تابع هستند.

 

  1. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ص 257.

 

نویسنده رضااتابک در جمعه 19 دی 1393 |

کمال عبادت

مقدمه :

عبادت چهار مرحله دارد هر مرحله‌ ای هم شرایطی دارد، مرحلۀ تکلیف، مرحلۀ صحت،مرحلۀ قبولی و مرحلۀ کمال.

بعد از اینکه ما به تکلیف رسیدیم، یعنی بالغ شدیم، عاقل شدیم و توانایی داشتیم به مرحلۀ دوم می‌رسیم که آن مرحله صحت است، یعنی عبادت را صحیح باید انجام دهیم و عبادت صحیح را باید از یک مرجع تقلیدو کارشناس دینیکه جامع شرایط است بپرسیم. و بعد از این مرحله کارهایی را باید انجام دهیم که عبادت قبول باشد، مرحلۀ سوم مرحله قبولی عبادت است. شرایط زیادی داشت که در مرحلۀ‌ قبل گفته شد، شرایط اخلاقی، شرایط اجتماعی، شرایط اعتقادی،‌ شرایط سیاسی، شرایط خانوادگی، بعد از این سه مرحله، مرحلۀ چهارم کمالِ عبادت است.

 

مرحلۀ چهارم: کمال

«عبادت» را می‏توان به ساختمانی تشبیه کرد. هر ساختمان دارای ارکانی مثل ستون‌ها، واجباتی مثل درب و پنجره، وسیلۀ گرما و وسیلۀ‌ خنک‏ کننده، و ویژگی‏های تزیینی‏ ای،‌ مثل لوستر،‌ رنگ‏ آمیزی، و نورپردازی است. در مرحلۀ بعد (چهارم) می‌توانیم کارهایی انجام دهیم که عبادات ما نور‏باران شده و به آسمان بروند. در این صورت، فرشته‌ها این عبادت ما را نشان می‏دهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

مراحل کمال عبادت

 

 

 

 

 

 1. عبادت اول وقت

عبادتِ اول وقت، نشان‏دهندۀ فرمانبری‌ ماست. اگرچه وقت نماز ظهر از زوال آفتاب تا چهار رکعت به مغرب توسعه دارد؛ اما کسی که نمازش را زودتر می‌خواند، نمازش کامل‏تر است. پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  فرمود: «نماز اوّل وقت، مثل من است و نمازهای با تأخیر، مثل پیامبران دیگر است». و در حدیثی دیگر فرمود: «نماز اوّل وقت، مثل خورشید است و نمازهای دیرتر مثل ستاره‌ها».

2. انجام مستحبات

معصومان (علیهم السلام)  مستحباتی را به ما آموخته‌اند. مستحباتی نظیر: با لباسِ‌ پاکیزه عبادت کردن، مسواک زدن، از عطر و بوی خوش بهره‏مند شدن، ‌در مسجد نماز خواندن، به جماعت نماز خواندن و.. مایۀ کمال عبادت هستند.

3. عبادت در سختی

در احادیثی آمده: آن‏هایی که به ناچار عبادتشان را در موقعیت سختی (مانند جبهۀ جنگ) انجام می‌دهند، عبادتشان کامل‏تر از دیگران است. 1

عبادت شخص بیمار با سختی انجام می‌شود. امیرالمؤمنین (علیه السلام)  فرمود: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْه»؛2 برترین عمل‌ها، عملی است که خودت را به سختی بیندازی. کسی که نابینا، یا ناشنواست، و یا کسی که دست و‌ پایش شکسته و در بیمارستان بستری است، اما در عین حال نمازش را به وقت انجام می‌دهد، نمازش کامل‏تر است. بنابراین، یکی از شرایط کمال آن است که آن عبادت در موقعیتِ دشوار انجام شود.

4. سبقت در عبادت

سبقت در عبادت، موجب کمال عبادت می‏شود. کسی که زودتر به سمت عبادت حرکت می‌کند، عبادتش کامل‏تر است.‌ قرآن می‌فرماید:

﴿لا يَسْتَوی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى﴾؛3 کسانی که پیش از فتح مکه انفاق کردند و به میدان جهاد آمدند، با آن‏هایی که پس از فتح مکه آمدند، یکسان نیستند؛ آنان از جهت درجه از کسانی که پس از فتح مکه انفاق و جهاد کردند، بلند پایه‏ ترند.

مثل آن‏هایی که پیش از 22 بهمن و دو ـ سه ماه زودتر به میدان تظاهرات آمدند، چرا که، خطر بیشتری داشت. کسانی که سرعت و سبقت بیشتری دارند،‌ عملشان کامل‏تر است. در روایات آمده: صبح جمعه که می‌شود، فرشتگان به محل نماز جمعه می‌آیند. و به ترتیب، نام کسانی را که به نماز جمعه می‌آیند، ثبت می‌کند. 4

5. اولویت درعبادت

انجامِ کار مهم‏تر، مایۀ کمال عبادت است.

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  فرمودند: «لا صَدَقَة و ذو رَحمٍ مُحتاج»؛5 (تا فامیلِ محتاج دارید، صدقه به دیگران نمی‌رسد). نه این‏که آن صدقه، ثواب نداشته باشد، بلکه کامل نیست. صدقۀ کامل صدقه‌ای  است که اولویت در آن لحاظ شود. در قرآن آمده: اگر می‌خواهید انفاق کنید، ابتدا والدین، سپس به بستگانِ نزدیک، بعد به یتیمان و بعد به بیچاره‌ها انفاق کنید.6 حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)  فرمود: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ»؛7 اگر نماز‌های نافله، به واجبات ضرر می‌رساند، آن را انجام ندهید. نمازِ واجب، اولویت دارد. وقتی کسی به هیئت می‏رود و نماز صبحش قضا می‌شود، نباید به آن هیئت برود. این اولویت، نشانۀ کمال است.

6. دوام در عبادت

بسیاری افراد به طور موسمی و مقطعی عبادت می‏کنند. اگر عبادت، دوام داشته باشد، نشان‏ دهندۀ کمال است. قرآن می‌فرماید: ﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقا﴾؛8 اگر در راه خدا استقامت کنند، ما آن ها  را از آب گوارایی سیراب خواهیم کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام)  دربارۀ «استقامت» فرمودند: «قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ‏ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ‏ مِنْه»؛9 کمِ ادامه‏ دار، بهتر از زیادِ مقطعی است. عبادت‌هایمان را به صورت مستمر انجام دهیم؛ برای مثال، هر شبِ جمعه یک صفحه «دعای کمیل» بخوانیم، بهتر از این است که شبِ جمعه‏ای تمامِ دعای کمیل را بخوانیم و بقیۀ طول سال نخوانیم؛ یا از اول ماه رمضان هر شب مقداری از «دعای جوشن کبیر» را بخوانیم.

7. بصیرت و تفکر در عبادت

 از شرایطِ کمال نماز،‌ بصیرت است.‌ باید با معنا، مفهوم و تفسیر اذکاری که در نماز آمده است، آشنایی پیدا کنیم. مغضوبانی که در سورۀ «حمد» بدان اشاره شده است، چه کسانی هستند؟ «ضالین» چه کسانی‏اند؟ «انعمت علیهم» چه کسانی هستند؟ «صراط‏المستقیم» چه راهی است؟ «سبحان‏الله» یعنی چه؟ برای چه «تشهد» می‌خوانیم؟ دانستن این امور، نماز را به اوج می‌برد، کمال می‌دهد و ‌نورپردازی می‌کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام)  فرمود: «وَ لا خَيْرَ فى عِبادَة لَيْسَ فيها تَفَکُر»؛10 در عبادتی که اندیشه در آن نباشد، خیری نیست.‌ چرا من عبادت می‌کنم؟ من در این هستی چه جایگاهی دارم؟

8. به عبادت مغرور نشویم

از چیزهایی که نماز را کامل می‌کند این است که ما به نمازمان مغرور نشویم و‌ نماز و عبادت خودمان را به حساب نیاوریم.

عبادتِ پیامبر (صلی الله و علیه و آله)

 از همسرِ پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  پرسیدند: بهترین خاطره‌ای که از پیامبر دارید، کدام است؟ گفت: شب‏ زنده‏ داری پیامبر (صلی الله و علیه و آله) . مقدارِ کمی که شب استراحت می‌کرد، از خواب برمی‌خاست، به حیاط منزل می‌آمد، به ستاره‌ها چشم می‌دوخت و آیات 190 تا 195 سورۀ «آل عمران» را تلاوت می‌کرد:

﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ ؛ الَّذينَ يَذْكُرونَ اللهَ قياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرونَ في خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرضِ ؛ يَتَفَكَّرونَ في خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرضِ ؛ سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار﴾؛ حقیقت این است که در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانه‌هایی است برای خردمندان؛ خردمندان کسانی هستند که در هر حال، ایستاده، نشسته و خوابیده، ذکر خدا را دارند و علاوه بر ذکر، فکر می‌کنند؛‌ در آفرینش آسمان‌ها و زمین و به دنبال این ذکر و فکر دست به دعا بر می‌دارند که:  پروردگارا تو منزهی از اینکه این جهان را بیهوده بیافرینی، حتماً مرا برای هدفی آفریده‌ای، پس دستم را بگیر و از آتش نجات بده.

در حدیث می‌خوانیم:

إِنَّ الْعَمَلَ الدَّائِمَ الْقَلِيلَ عَلَى الْيَقِينِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْعَمَلِ الْكَثِيرِ عَلَى غَيْرِ يَقِينٍ؛11 عبادتِ پیوستۀ‌ کم، امّا با یقین و معرفت، نزد خدا برتر است از عبادتی که زیاد باشد، ولی یقین در آن نباشد.

 

 

 

1 . شرح الكافي- (مولى صالح المازندراني)، ج‏8، ص: 60؛ أفضل الأعمال أحمزها

2. صبحي صالح، نهج البلاغة، ص511؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 63.

3. حدید: 10.

4. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(علیه السلام) : إِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ أَرْسَلَ اللَّهُ تَعَالَى مَلَائِكَةً مَعَهُمْ أَقْلَامٌ مِنْ ذَهَبَ وَ صُحُفٌ مِنْ فِضَّةٍ فَيَأْتُونَ وَ يَقِفُونَ بِبَابِ الْمَسْجِدِ وَ يَكْتُبُونَ أَسَامِيَ الَّذِينَ يَأْتُونَ إِلَى الْمَسْجِد... (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏6، ص 38)

5. بحارالانوار، ج‏96، ص‏147.

6. بقره: 215.

7. نهج البلاغه، حکمت 39.

8. جن: 16.

9. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج‏19، ص169.

10. كافي، ج ‏1، ص 36.

11. كافي، ج‏2، ص 57

نویسنده رضااتابک در جمعه 19 دی 1393 |

دلیل عقلی

تقلید کردن، کاری منطقی است. همه اقشار جامعه در ‌کارهایی که تخصص ندارند، به متخصصان آن رشته رجوع می‏کنند؛ برای مثال، مردم برای درمان بیماری به اطبا مراجعه می‌کنند، اطباء برای خانه‌سازی به مهندسان مراجعه می‌کنند و مهندسان برای دوخت و دوز به خیاط‌ها مراجعه می‌کنند. بنابراین، تقلید هم پشتوانة عقلانی دارد، هم پشتوانه عرفی دارد و هم دین به آن توصیه می‌کند.

دلیل قرآنی

قرآن می‌فرماید: ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ‌﴾؛ اگر نمی‌دانید از آن ها  که می‌دانند، بپرسید. حال، چه کسی بهتر از همه از دین و مسائل آن آگاه است؟ عالمی که عمری گذرانده و فقیه شده است؛ یعنی کسی که می‌تواند مسائل دین را از متون اصلی استخراج کند و استنباط کند. اگر چند نفر بودند چه کار کنیم؟ اگر هم تراز هستند، می‌توانیم به یکی از آن ها  مراجعه کنیم، اما اگر یکی از آن ها  سرآمد و اعلم است، به او مراجعه می‌کنیم.

موضوعات مرتبط : ♥تقلید♥
برچسب ها : ادله تقلید
نویسنده رضااتابک در دو شنبه 15 دی 1393 |

از چه زمانی تقلید کردن در شیعه مرسوم شده است؟ در زمان امام صادق (علیه السلام)  شیعیانی در شهرهای دوردست زندگی می‏کردند که به امام معصوم دسترسی نداشتند. این افراد از امام صادق (علیه السلام)  پرسیدند: احکام شرعی را از چه کسی سؤال کنیم؟ ایشان عالمانی را که نزد خودشان درس خوانده بودند و به آن ها  اعتماد داشت، به شیعیان معرفی کرد. البته این بدان معنا نیست که آن عالم، معصوم بود، بلکه احتمال خطا و اشتباه نیز وجود داشت؛ با وجود این، امام به مردم فرمود که وظیفه شما تقلید کردن است.

موضوعات مرتبط : ♥تقلید♥
برچسب ها : تاریخچة تقلید
نویسنده رضااتابک در دو شنبه 15 دی 1393 |

بعضی افراد می‌گویند: از آن جا که دارای مدرک فوق‏ لیسانس هستم، درست نیست تقلید کنم! به این افراد باید گفت، با این که شما فوق‌لیسانس هستید، اما وقتی مریض می‌شوید، به دکتر مراجعه می‌کنید، چرا که شما در زمینۀ طب اطلاعاتی ندارید.

افرادی نیز وجود دارند که نمی‌خواهند تقلید کنند و قصد دارند خودشان متخصص در دین شوند؟ چنین اشخاصی باید فرآیندی را طی کرده و علوم دینی را بخوانند تا از قدرتی برخوردار شوند که بتوانند احکام دین را استخراج کنند.

بعضی افراد نیز از روی بی‌اطلاعی می‌گویند: من تابع قرآن هستم و کاری به مرجع تقلید ندارم؛ یا اگر مسئله‌ای را می‌شنود، می‌گوید: اگر این مسئله در قرآن باشد، من تبعیت می‌کنم! این افراد از این نکته غافل‏اند که دین، مجموعه‌ای از قرآن و سنت پیامبر و ائمه (علیهم السلام) ، اگر بخواهیم فقط به قرآن تکیه کنیم، حتی همین نماز را هم نمی‌توانیم بخوانیم. چگونگی خواندن نماز، مبطلات نماز، اوقات نماز، تعداد نمازها و... در قرآن نیامده است. جزئیات احکام دیگر مانند: روزه، خمس، زکات، حج، جهاد و... نیز در قرآن ذکر نشده است. قرآن مانند قانون اساسی است. بنابراین، در کنار قرآن، به سنتِ پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام)  نیاز داریم تا جزئیات مقررات و دستورات دینی تبیین گردد. امامان معصوم (علیهم السلام)  علوم مربوط به مسائل دینی را به شاگردانشان یاد دادند و این علوم سینه به سینه گشته تا به روزگار ما رسیده است. لذا باید از فقهایی که عادل‌ و عالم هستند، پیروی کرد. البته ذکر این نکته لازم است که در اعتقادات، خودمان باید با عقل به حقایق دست یابیم و در اخلاقیات نیز مطابق فطرتی که خدا در نهاد ما قرار داده است، عمل کنیم.

موضوعات مرتبط : ♥تقلید♥
برچسب ها : حکم شرعی تقلید
نویسنده رضااتابک در دو شنبه 15 دی 1393 |

شرایط قبولی عبادت

بعد از این که به تکلیف رسیدیم و نماز و عبادات دیگرمان صحیح بود، به مرحله قبولی عبادت می‏رسیم.

شرایط قبولی

 دستورات اسلام در این مرحله، در اوج و بلندای قلّه است. اسلامِ عزیز همه مسائل زندگی را به عبادت گره زده است. اسلام می‌گوید: اگر می‌خواهید عبادتتان مورد قبول باشد، باید همسرداری تان خوب باشد، باید بچه‏ داری تان نیکو باشد. باید کسب و کاسبی تان حلال باشد. باید روابط اجتماعی تان در چارچوب دین باشد و... این مسائل دینی بسیار انسان‏ سازند، اما به این مرحلۀ عبادت توجه ناچیزی داریم. روز قیامت از کسانی می‌پرسند: نماز خوانده‌اید؟ می‌گویند: بله؛ حال آن که نمازشان فقط صحیح بوده، اما مورد قبول واقع نشده است.

برای قبولی عبادت چه کاری باید انجام داد؟

حالا که زحمت می‌کشیم، روزه می‌گیریم، خمس می‌دهیم، حج می‌رویم، ‌نماز می‌خوانیم،‌ چه کار کنیم که این مورد قبول واقع شوند؟ برای قبولیِ نماز و عبادات دیگر، صدها حدیث به دست ما رسیده است. که بیانگر شرایط قبولی عبادات هستند. به بعضی از این شرایط اشاره می‌شود.

پیش از ورود به بحث، این روایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)  را مورد توجه قرار می‏دهیم: كُونُوا بِقَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ اهْتِمَامَا بِالْعَمَلِ؛1 بیشتر به قبولیِ عمل حساس باشید، تا به خود عمل. به عبارت دیگر، قبولی نماز از خود نماز، قبولی روزه از خود روزه و قبولی حج از خود حج برایتان مهم‏تر باشد.

1. شرط اعتقادی

ابتدا باید شرایط اعتقادی را در نظر بگیریم. باید به خدا ایمان داشته باشید. به بیانی دیگر، ایمان از شرایط قبولی است: ﴿وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾؛2 هر که ایمان نداشته باشد، عملش ضایع می‏شود. بنابراین، نمازِ کسی که به عربیِ صحیح نمازش را می‏خواند، اما به خدا،‌ به اسلام و به انبیا، اعتقاد ندارد، قبول نیست.

2. شرط اخلاقی (تقوا)

شرط دوم، تقواست. درقرآن کریم آمده: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾؛‌3 خداوند از باتقواها قبول می‌کند. پس معلوم می‌شود گناه، مانع قبولی است. مقابلِ تقوا، آلودگی و گناه است. در زمان امام صادق (علیه السلام)  شخصی بعنوان فرد خَیِّر و خدمت‏کار افراد بیچاره، مشهور شده بود. امام صادق (علیه السلام)  روزی آن شخص را در بازار دیدند. در آن هنگام، آن شخص از مغازه‌ای دو عدد انار و دو قرص نان دزدید. امام (علیه السلام)  در پی آن شخص روانه شد تا از ماجرا باخبر شود. آن شخص به محلۀ ‌فقرا رفت؛ آن‏گاه در خانه‌ای را زد و انارها و نان‏ها را به خانوادۀ بیچاره‏ای داد. امام فرمود: «تو چرا این کار را کردی؟ گفت: کار من بر اساس آیات قرآن است. حضرت فرمود: «از کدام آیة قرآن این روش به دست می‏آید؟» گفت: قرآن می‌گوید: ﴿مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَيُظْلَمُونَ﴾؛4 هرکس كار نیکی به جا آورده، ده برابر آن پاداش، و هر كس كار بدى به جا آورده، جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود. من دو عدد انار و دو قرص نان دزدیدم و در مجموع چهار گناه انجام دادم. بعد آن چهار عدد انار و نان را به آن بیچاره بخشیدم و 40 ثواب کردم؛ پس 36 ثواب برای من است. امام (علیه السلام)  عصبانی شدند و به او فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند! مگر این آیۀ قرآن را نخوانده‏ای که: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾.5 مگر با مال دزدی می‌توان به مکّه رفت؟! مگر با مال دزدی می‏توان به هیئت و یا فقرا کمک کرد؟!‌ نمی‏توان دزدی کرد و آن‏گاه پنجاه درصدش را در راه خیر مصرف کرد؛ این انفاق قبول نیست. در سورۀ «بقره» آمده: ﴿أَنفِقُواْ مِن طَيِبَاتِ مَا کَسَبْتُم﴾؛6 (از مال حلال و طیب، انفاق کنید).

با توجه به مطالب پیش گفته، اگر گنه‏کار عبادتی انجام دهد، عبادتش با اشکال مواجه است.

3. شرط سیاسی

در روایات آمده: «اگر کسی در همۀ ‌عمر عبادت کند، اما به رهبر سیاسی که خدا او را می‌پسندد اعتقاد نداشته باشد، عبادتش قبول نیست». امام باقر (علیه السلام)  فرمود:

یَقُولُ کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ؛7 هر كه با عـبـادتـى كـه خـود را در آن به زحـمت افكند، ديندارى كند، ولى پيشوایى از جانب خدا براى خود نگرفته بـاشـد، كـوشـش او پـذيرفته نيست.

دین فقط بُعد فردی ندارد؛ ‌بعد اجتماعی و سیاسی نیز دارد. اعتقاد و هم‏بستگی با رهبر عادل (پیامبر، امام معصوم، ولیّ فقیه و مراجع تقلید)‌ ما را به خدا می‌رساند و بر قبولیِ عبادت ما تأثیر می‌گذارد.

در روایات آمده: «فَمَنْ لَمْ يَتَوَلَّنا لَمْ‏يَرْفَعِ الله لَهُ عَمَلاً»؛8 هرکه ولایت ما را [قبول] نداشته باشد، اعمال او بالا نمی‌رود. امام باقر (علیه السلام)  نیز فرمودند: «وَ ما تَنالُ وَلايَتُنا إلا بالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛9 کسی به ولایت ما نمی‌رسد، مگر با پرهیز و دوری از گناه.

4. شرط اقتصادی

معصومان (علیهم السلام)  برای قبولیِ عبادات، شرط اقتصادی را نیز برشمرده‏اند. امام رضا (علیه السلام)  فرموده‌اند: «مَنْ صَلّى‏ و لم یُزَکِ لَمْ تُقْبَلْ صَلوتُه»؛10 هر که نماز بگزارد اما زکات ندهد نمازش قبول نیست؛ یعنی توجه به بیچارگان و بینوایان، با عبادت گره خورده است. در قرآن «صلاة» و «زکات» در 28 جا کنار هم آمده‏اند.

5. شرایط اجتماعی

از رسول خدا (صلی الله و علیه و آله)  روایت شده است:

مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه صَلاتَهُ وَ لاصيامَهُ أَربَعينَ يَوما وَلَيلَةً إِلاّ أَن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛11 هرکس غیبت مرد یا زن مسلمانی را بکند، خداوند تا چهل شبانه‏ روز نماز و روزه او را قبول نمی‏کند، مگر این که برای کسی که غیبتش را کرده، طلب مغفرت کند.

یعنی هم از خدا برای گناهی که کرده عذرخواهی بکند و هم از کسی که غیبتش را کرده، طلب مغفرت کند. همچنین پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  فرمودند:

يا أباذر إيّاكَ و هِجرَانَ أخِيكَ فإنّ العَمَلَ لايُتَقَبَّلُ معَ الهِجرَانِ؛12 مبادا با دوستت قطع رابطه کنی، وقتی دو مسلمان با هم قطع رابطه می‌کنند، عبادتشان قبول نیست.

امروزه این مشکل، بسیار به چشم می‏خورد؛ ‌خواهر با خواهر، خواهر و برادر، فامیل با هم، همسایه با هم و...‌ سر مسئله‌ای با هم قطع رابطه می‌کنند. بنابراین، عبادتشان محل اشکال است. امام صادق (علیه السلام)  فرمودند:

لا يَقْبَلُ اللّهُ مِنْ مُؤمِنٍ عَملاً وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلى اَخيِه سُوءً؛13 خداوند عبادت مؤمنی را که در دلش به مسلمانی سوء‏نیت دارد، قبول نمی‌کند.

باید موفقیّت،‌ عزّت و سلامت دیگران را بخواهیم. عبادت اسلام، از بقیه زندگی جدا نیست، به همۀ ‌مسائل زندگی گره خورده است.

6. شرط خانوادگی

قبولیِ عبادت، شرط خانوادگی نیز دارد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  فرمود:

مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا ... وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِك ؛14 (اگر مردی همسری دارد که او را اذیّت می‌کند، نه نماز او و نه هیچ عمل خوب او قبول نمی‌شود). زن هم همین طور است (اگر همسرش از  او راضی نباشد، نه عبادتش، نه نمازش و نه کار خوبش قبول نمی‌شود).

شاه کار اسلام در این جا جلوه‏نمایی می‏کند. اسلام مسائل اخلاقی، سیاسی  و اجتماعی را به عبادات گره زده است.

امام صادق (علیه السلام)  در حدیثی فرمودند:

مَنْ نَظَر الي أبَويه نَظَرَ ماقتٍ و هُما ظالمانِ لَهُ، لم يَقبَلِ اللهُ لَهُ صلاةً؛15 اگر کسی به صورت پدر و مادر نگاه خشم‏آلود کند، ‌گرچه والدین بد کردند، عبادات او  قبول نمی‌شود.

هم چنین در روایات آمده: اگر زنی تمام عمرش نماز بخواند، هر روز روزه بگیرد، ‌هر سال به حج رود، مال فراوانی را در راه خدا انفاق کند، امّا شوهرش راضی نباشد، عبادتش قبول نیست.

هم چنین مطابق روایات اسلامی اگر مردی همۀ ‌عمرش نماز بخواند، هر روز روزه بگیرد،‌ هر سال به حج رفته باشد و سال‏های بسیاری را در جهاد حضور پیدا کرده باشد، اما همسرش از او راضی نباشد، عباداتش قبول نیست.16 ‌قبولیِ نماز به طور خاص و عبادات به طور عام، موضوع بسیار مهمی است. نباید از این مسئله غافل باشیم.

 

1. مجموعۀ ورام، ج 1، ص 64.

2. مائده: 5.

3. مائده: 27.

4. انعام: 160.

5. مائده: 27.

6. تفسیر آمال، ج 5، ص 141، ذیل آیه 160 سوره انعام.

7. كافى، ج 2، ص 203.

8. کافی، ج 1، ص 430.

9. وسائل الشیعه، ج 11، ص 196.

10. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۲.

11. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 322.

12. وسائل الشيعه، ج12، ص264.

13. وسائل الشیعه، ج 12، ص 299.

14. وسائل الشیعه، ج 20، ص 163؛ بحارالانوار (چاپ بیروت)، ج 73، ص363؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص 410.

15. كافي (چاپ دارالحديث)، ج‏4، ص 65.

16. وسائل الشیعه، ج 20، ص 163، أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص: 414

موضوعات مرتبط : ♥شرایط قبولی عبادات♥
نویسنده رضااتابک در دو شنبه 15 دی 1393 |

مراحل عبادت

مراحلی را برای عبادت بر شمرده‌اند، که عبارت‏اند از: تکلیف، صحت، قبولی و کمال. این نمازی که می‌خوانیم، روزه‏ای که می‌گیریم، حجی که می‌رویم، خمس و زکاتی که می‌پردازیم، و به طور کلی تکالیفی که خداوند برای سعادت ما قرار داده است، چهار مرحله دارد و در هر مرحله، دارای شرایطی است.

مرحلة اول: تکلیف

مرحلۀ اول، تکلیف است، یعنی کودک مسلمان باید به تکلیف برسد تا عبادت بر او واجب شود.

شرایط تکلیف:

شرط اول: بلوغ

برای مرحلة تکلیف شرایطی وجود دارد. شرط اولِ تکلیف، بلوغ است. در رساله‌های عملیّه آمده است: وقتی دختران نه سال قمری شان تمام می‌شود و پسران وقتی پانزده سال قمری شان تمام می‌شود یا وقتی نشانه‌های دیگری در آن ها  پیدا می‌شود که در رساله‌های عملی است، به سن تکلیف می‏رسند. البته روان شناسانی مانند دکتر قائمی، دکتر گلزاری و یا دکتر شرفی معتقدند، پسران تهرانی بین یازده تا سیزده سالگی بالغ می‌شوند. در این شرایط محیطی که ما الآن هستیم، بیش از نود درصد پسران تا پیش از چهارده سالگی بالغ می‌شوند. پس بلوغ، اولین شرط تکلیف است. بچه‏ ای که بالغ نشده است، تکلیف ندارد.

عبادت قبل از بلوغ

حال اگر بچه‌ها پیش از این که به بلوغ برسند، عبادتی انجام دهند ثواب دارد؟ پاسخ این سؤال مثبت است. توضیح این که،‌ خداوند برای کارنامۀ ما مقدمه‏ای پیش از صفحه یک، ایجاد می‏کند. کودکی که روزه می‌گیرد، نماز می‌خواند و صدقه می‌دهد هم در پروندۀ‌ خود او قبل از صفحة یک، و هم در پروندۀ‌ پدر و مادر و معلم او ثبت می‌شود.

سؤال دیگر این که: اگر بچّه‌ها پیش از اینکه به سنّ تکلیف برسند خسارتی را وارد کنند، ضمانت دارد؟ برای مثال بچه‏ ای هشت‏ ساله توپی را شوت کرده و شیشۀ خانه کسی را می‏شکند؛ آیا او ضامن است؟ بله، ضامن است. اگر پدر یا سرپرستش خسارت را پرداخت که هیچ، وگرنه به محض این که خودش به تکلیف رسید، ضامن است و تا آخر عمر از گردنش برداشته نمی‌شود.

جرم قبل ازتکلیف

بچه‌هایی که به تکلیف نرسیده‌اند اگر جرمی مرتکب شوند که از نظر شرعی حد دارد،‌ باید مجازات شوند، مثلاً اگر دشنامی بدهند،‌ که مجازات آن شلاق است. آن بچه نه به اندازۀ بزرگ‏ترها، بلکه ‌به اندازه‌ای که قاضی تشخیص دهد، تنبیه مختصری می‌شود.

شرط دوم: عقل

 شرط دومِ تکلیف، عقل است. بچه‌هایی که سفیه‏ اند و ضریب هوشیِ پایینی دارند یا تکلیفی ندارند و یا به اندازۀ توانشان تکلیف دارند.

شرط سوم: قدرت

سومین شرطِ تکلیف، قدرت است. انسان باید قدرت داشته باشد تا نماز بخواند، یا روزه بگیرد و یا مکه برود. اگر ‌ ناتوانیِ جسمی یا روحی‌ای دارند که نمی‌تواند روزه بگیرد، روزه گرفتن بر او واجب نیست؛ یا اگر نمی‌تواند ایستاده نماز بخواند، بنشیند و اگر‌ نمی‌تواند بنشیند، بخوابد.

مرحلة دوم: صحت

 بعد از این که دختر یا پسر مسلمانی به تکلیف می‏رسند؛ یعنی عاقل، بالغ و توانا می‏شوند، باید به همۀ تکالیفی که بزرگ‏ترها انجام می‏دهند، عمل کنند؛ برای مثال، امر به معروف کنند،‌ نهی از منکر کنند، روزه بگیرند، نماز بخوانند و... .

مرحلۀ دوم عبادت، صحت است؛ یعنی چه کار کنیم که این عبادت صحیح باشد. مطابق فقه شیعه، شرط صحت عبادت این است که مسلمان‌ها از مرجع تقلیدی که جامع الشرایط است، تقلید کنند؛ هم چنان که شخص بیمار برای دستورات طبی به پزشک حاذقی مراجعه می‏کند. اگر مشکل و مریضی‏اش خیلی مختصر باشد، به همین دکتر عمومی سر کوچه مراجعه می‌کند، اما اگر قلب یا کبدش بیمار باشد، باید به سراغ متخصص برود. اگر در آن شهر چند متخصص است، عقل می‌گوید باید به سراغ کسی برود که خبرگیِ بیشتری دارد.

موضوعات مرتبط : ♥مراحل عبادت♥
برچسب ها : مراحل عبادت
نویسنده رضااتابک در دو شنبه 15 دی 1393 |

نماز زیارت حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله

 

از راه دور-چهار رکعت نماز زیارت بخوان به دو سلام، با هر سوره كه می خواهی. چون فارغ شدی تسبیح فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ بگو، بعد از خواندن زیارت.

 

نماز زیارت ائمه بقیع ـ علیهم السّلام ـ

 

شیخ طوسی در تهذیب فرمود: بعد از آن هشت ركعت نماز زیارت بخوان، یعنی از برای هر امامی دو ركعت.

 

 نماز زیارت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ

 

شش ركعت نماز بجا آور، دو ركعت برای امیر المومنین- علیه السّلام ـ در ركعت اول بعد از سوره حمد، سوره الرحمن بخوان و در ركعت دوم،سوره یس و بعد از نماز تسبیح حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ بخوان و طلب آمرزش از خدا بكن و از برای خود دعا كن. و چهار ركعت دیگر هدیه حضرت آدم و نوح بخوان، پس سجده شكر به جا آور.

 

 نماز بعد از زیارت عاشورا

 

بعد از زیارت عاشورا دو ركعت نماز بخوان

منبع:namaz-8sh.blogfa.com

 

http://www.namaz-8sh.blogfa.com

موضوعات مرتبط : ♥نماز زیارت معصومین♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

آغاز نماز، از قلب شروع می‌شود. در روایات آمده: «القلبُ حَرَمُ الله فلا تُسكن حرم الله غَير الله»؛قلب، حرم خداست؛ در حرم خدا جز خدا راه ندهید. نماز برای ارتباط با خدا و برای انس با خداست.‌ جوهرۀ انسان، دلِ اوست. نیت در تمام عبادات وجود دارد. در وضو، غسل، تیمم، نماز،‌ روزه،‌ خمس، زکات، حج، جهاد و... نیت، رکن و اساس آن عبادت است.‌ نیت به پرنده‌ای می‌ماند که دو بال دارد؛ ‌یک بالِ نیت، توجه به عمل است؛ مثلاً شخصی می‏پرسد: چه‏ کار می‌کنید؟ نماز می‌خوانم. چه نمازی؟ نماز ظهر. در حضر یا سفر؟ در حضر هستم؛ به عبارت دیگر، توجه داشتن به این‏که چه می‌کنیم. بال دیگرِ نیت، دربارۀ قصد ماست؛‌ برای چه این کار را انجام دهیم؟ (قصد قربت)

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

برای نزدیک شدن به خدا و جلب رضایت او نماز می‏خوانم، و جز این انگیزۀ دیگری ندارم.‌ برای خنکی و گرم شدن به مسجد نیامده‌ام، یا برای خوش‏ آیند رئیس و  فرمانده و مدیر نماز نمی‌خوانم. از ترس نماز نمی‌خوانم و یا برای خودنمایی و نشان دادنِ خود نماز نمی‌خوانم؛‌ فقط برای خدا نماز می‏خوانم. اگر نماز و عبادت برای خدا و دیگران باشد، «شرک» می‌شود؛ فقط برای دیگران باشد «کفر» می‌شود و اگر فقط برای خدا باشد، «اخلاص» است.

نیّت، اولین واجبِ نماز است. نماز با قلب شروع می‌شود و با چنین جملاتی: خدایا! رو به تو آورده ‏ام؛ می‌خواهم با تو حرف بزنم و تو را ستایش کنم. می‌خواهم از نعمت‌های تو قدردانی کرده و از تو کمک بگیرم، و قصدی جز تو ندارم.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

نیت خالص و الطاف الهی

 اگر نیت با اخلاص همراه باشد، الطاف الهی را جذب می‌کند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾؛ کسانی که در راه ما [و به خاطر ما] تلاش می‌کنند، ما راه‌های خودمان را به آن‏ها نشان می‌دهیم.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

امام صادق (علیه السلام)  و اخلاص در نیت

 امام صادق (علیه السلام)  فرمودند: خداوند متعال می‏فرماید: ﴿لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا كَانَ خَالِصا﴾؛جز عملِ خالص را قبول نمی‌کنم؛ بنابراین، نیت خالص، شرط قبولی عمل است.

در حدیث دیگری امام صادق (علیه السلام)  فرمودند:

مَنْ أَرَادَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَلِيلِ مِنْ عَمَلِهِ أَظْهَرَهُ اللَّهُ لَهُ أَكْثَرَ مِمَّا أَرَاد، وَ مَنْ أَرَادَ النَّاسَ بِالْكَثِيرِ مِنْ عَمَلِهِ فِي تَعَبٍ مِنْ بَدَنِهِ وَ سَهَرٍ مِنْ لَيْلِهِ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْ يُقَلِّلَهُ فِي عَيْنِ مَنْ سَمِعَهُ؛هرکه کار کوچکی را به خاطر خدا انجام دهد، خداوند آن کار کوچک را بزرگ جلوه می‏دهد؛ اما اگر کسی کار بسیاری را به خاطر مردم انجام دهد، خداوند آن کار را در چشم و گوش شنوندگان و بینندگان، کوچک و قلیل می‌کند.

مطابق روایات می‌توان با نیت‌ در کارهای فراوانی سهیم و شریک شد؛ برای مثال، با ایمان و اعتقاد و رضایت به راه امام حسین (علیه السلام)  و  راه امیرالمؤمنین (علیه السلام)  می‌توان در ثواب شهدای جمل یا ‌شهدای کربلا شریک شد. از این رو، حرکت قلبی، سرمایه گران‏بهایی به‏ شمار می‏رود.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

امیرالمؤمنین (علیه السلام)  و نیت عمل

یکی از یاران امیرالمؤمنین (علیه السلام)  در جنگ جمل ناراحت بود. ‌امام از او پرسید: ما که پیروز شدیم؛ پس چرا ناراحتی؟ گفت: متأسفانه یکی از دوستانم توفیق پیدا نکرد در جنگ شرکت کند. امام پرسید: «أَهَوَى أَخِيكَ مَعَنَا؟»؛ آیا دل برادر تو با جبهۀ ماست یا با جبهۀ مقابلِ ماست؟ گفت: با قبلۀ ماست و از دوست‏داران شماست. ‌فرمود: نه تنها این دوستِ تو، بلکه نام تمام کسانی که در آینده‌ خواهند آمد و راه ما را قبول دارند، در این عملیات ثبت شده است.

چون خداوند در جنگ جمل پيروزش گردانيد ، يکى از ياران به ایشان گفت: اى کاش برادرم ، مى‏ بود و مى‏ ديد که چگونه خداوند شما را بر دشمنانت پيروز ساخته. على ( ع ) از او پرسيد :

آيا برادرت هوادار ما بود؟ گفت : آرى .على ( ع ) گفت : پس همراه ما بوده است .

ما در اين سپاه خود مردمى را ديديم که هنوز در صلب مردان و زهدان زنان هستند . روزگار آنها را چون خونى که بناگاه از بينى گشاده گردد ، بيرون آورد و دين به آنها نيرو گيرد .

مطابق روایات، نمازهایی که ما نیت درست داریم، مورد قبول خداوند واقع می‌شود؛ حتی از نماز، آن مقداری که ما توجه داشتیم و نیت داشتیم، مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد.

از امیرالمؤمنین (علیه السلام)  روایت شده:

وَ أَخْلِصْ لِلهِ عَمَلَكَ وَ عِلْمَكَ وَ حُبَّكَ وَ بُغْضَكَ وَ أَخْذَكَ وَ تَرْكَكَ وَ كَلَامَكَ وَ صَمْتَك؛‏

کار، دانش، محبت، کینه،‌ گرفتن، نگرفتن،‌ سخن گفتن و‌ سکوت خود را خالص گردان!

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

در‌ روز قیامت، عبادت، خدمت و کاری که برای خدا کردیم می‌ماند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّه؛ جاهَدُوا فِی سَبِيلِ اللَّه؛ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ الله؛ وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ الله، قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّه﴾؛‌ جهادِ در راه خدا،‌ قتالِ در راه خدا،‌ هجرتِ در راه خدا،‌ انفاقِ در راه خدا و... این‏ها، گویای نیت هستند.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

امام مجتبی (علیه السلام)  فرمودند: برای حضور قلب، در ایستگاه وضو دقت کنید؛ پرشتاب،‌ باعجله و با حواس‏ پرتی وضو نگیرید و مقداری توجه کنید که می‌خواهید چه‏ کار کنید؟ می‌خواهید به پیشگاه خدا بروید. امامان ما در وضو گریه می‌کردند و رنگِ صورتشان زرد می‌شد. از آن‏ها می‌ پرسیدند: دلیل این تغییر حالت هنگام وضو چیست؟ می‌گفتند: الآن وقت ادای امانت الهی فرا رسیده؛ همان امانتی که خدا به آسمان‌ها و زمین عرضه کرد و آن‏ها گفتند: نه، ما  طاقت نداریم.

موضوعات مرتبط : ♥حضور قلب و نیت♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

در احکام فقهی آمده است: نماز را در جایی بخوانید که حواستان پرت نشود. برای مثال، خواندن نماز در آشپزخانه کراهت دارد. فلسفۀ کراهت این است که غذای پخته شده تمرکز را از بین می‌برد و شخص در پی آن است که نماز را زودتر تمام کند و سر سفره بنشیند. و یا روبه‏ روی آتش نماز خواندن، روبه‏ روی انسانی که خوابیده، روبه‏ روی انسانی که نشسته، در محیطی که عکس در آن باشد،‌ روبه‌ روی تلویزیون و به طور کلی، عامل‌هایی که حضور قلب را از بین می‌برند و نمی‌گذارند ما با خدا خلوت لذت‏ بخشی داشته باشیم کراهت دارند. البته ذکر این نکته لازم است که حضور قلب چیزی نیست که صد در صد به آن برسیم؛ به عبارت دیگر،‌ نسبی است، و باید تلاش کنیم روزبه‏ روز به حضور قلبمان افزون شود.

موضوعات مرتبط : ♥حضور قلب و نیت♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

نیت، بعد دیگری هم دارد و آن، تمرکز است. یعنی نمازگزار از آغاز تا پایان نماز باید تمرکز و‌ توجه داشته باشد؛ نه این‏که زبانش الفاظی را تکرار کند، اما دلش جای دیگری باشد. می‌گویند: در نماز گم‏شده‌ها را پیدا می‌کنیم، در نماز برنامه‏ ریزی می‌کنیم،‌ در نماز تصمیم‏گیری می‌کنیم و... . روز قیامت، بسیار تأسف خواهیم خورد. با حضرت استاد قرائتی به کربلا می‌رفتیم. غروب به کرمانشاه رسیدیم. ایشان فرمودند: برای اقامۀ نماز به مسجدی در کرمانشاه برویم. پسری داشت در حیاط مسجد وضو می‌گرفت. تا آقای قرائتی را دید، وضو را نیمه تمام گذاشت و نزد ایشان آمد؛ پرسید: حاج‏آقا! چه کنیم در نماز، حضور قلب داشته باشیم؟ حاج‏آقا قرائتی گفتند: برو وضویت را بگیر! من بعد از نماز با شما صحبت می‌کنم.

وارد مسجد که شدیم، امام جماعت به استقبال آمد و گفت: آقای قرائتی! من  دو سال دنبال شما می‌گردم و سؤالی از حضرت عالی دارم: چه کنیم که در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ معلوم شد مشکل امام و مأموم یکی است!

خیلی از ما‌ به این مسئله مبتلا هستیم؛ نماز می‌خوانیم، اما توجه، تمرکز و حضور قلب نداریم. در قرآن کریم آمده: فَوَيْلٌ لِّلْمُصلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صلاتهِمْ ساهُونَ؛ وای بر نمازگزاران که از نماز خود غافل هستند! آقای قرائتی در پاسخ گفتند: من بعد از نماز برای شما صحبت می‌کنم. بعد از نماز گفتند: یکی از ویژگی‌های مسجد شما این است که مشکل امام، مأموم و سخنرانتان  یکی است و خندیدند! در واقع، با بیان طنز گفتند که مشکل من هم همین است. سپس چند راه برای تمرکز و حضور قلب در نماز گفتند؛ این راه‌ها را یا امامان معصوم (علیهم السلام)  به ما یاد داده‌اند و‌ یا از آیات قرآن فهمیده می‌شود. ‌قرآن می‌فرماید: اُتْلُ مَا أُوحِی إِلَیكَ مِنَ الْكِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ؛ پیش از نماز، قرآن بخوانید.‌ یا رهنمودهایی به ما رسیده است که اگر می‌توانید قبل از نماز چند دقیقه سکوت کنید.

موضوعات مرتبط : ♥حضور قلب و نیت♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

نیت و تکبیرة الاحرام

نیت، موضوع بسیار مهمی است؛ همان چیزی است که به نماز ما قیمت می‌دهد. استاد قرائتی با ذکر مثالی به تعریف و تبیین «نیت» پرداختند: در اسکناس، نخی وجود دارد که اگر آن نخ را بردارید، دیگر قیمتی ندارد. نخِ اسکناس نماز یا عبادات، همان نیت است. اکنون باید به این سؤال پاسخ داد که: چگونه که عبادات ما به اخلاص نزدیک‏تر شود؟

1. هر چه داریم از خداست

اولین نکته‏ ای که معصومان (علیهم السلام)  در این زمینه به ما توجه داده ‏اند این است که هر چه داریم از خداست؛ دیگران کاری برای ما نکرده‌اند و چیزی به ما نداده‌اند. نعمت‌هایی که در اختیار ماست،‌ امکاناتی که در اختیار ماست. هستی ما، حافظۀ ما، سلامت ما، همه و همه از خداست. بنابراین: چرا از دیگران بترسیم؟ چرا به طمع دیگران کار کنیم؟ توجه و تأمل دربارۀ این نکته، به ما کمک می‌کند که کار را با اخلاص انجام دهیم.

2. نتیجۀ کار برای دنیا

 روایت شده: روز قیامت به بعضی‌ گفته می‌شود شما برای دنیا کار کردید و در دنیا هم اسمتان را روی خیابان‌ها گذاشتند، بنر زدند و...؛ اما کسی که برای آخرت کار می‌کند، باید منتظر باشد که در آخرت دستش را بگیرند. اثر کار برای دنیا، درهمین دنیاست و خیلی زود از بین می‏رود. بنابراین، کار کردن برای آخرت یکی از عوامل کسب اخلاص است.

قرآن و مذمت کار براي دنیا

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴾؛1 (کسانی‏که برای غیر خدا کار می‌کنند، تجارتشان سودی ندارد.)

از حضرت امیر (علیه السلام) روایت شده: «لَبِئْسَ المَتْجَرُ أَن تَرى الدُّنيا لِنَفْسِكَ ثَمَناً»؛2 (بازرگانی و تجارت بدی است که دنیا را پول کالای خودت بدانی. اثر کار برای دنیا به‏زودی از بین می‏رود).

در قرآن کریم آمده: ﴿زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا﴾؛3 «زهره» به معنای «غنچه» است. بعضی این عبارت را این‏گونه معنا کرده‌اند: غنچۀ زندگیِ دنیا. این غنچه برای کسی تبدیل به گل نمی‌شود. به محض این‏که می‌خواهد از دنیا ‌بهره‏ ای ببرد، ناگهان سکته می‌کند. حالا که خانه خرید و اقساط را داد و به درآمدی رسید، بیماری‌ها و حوادث به سراغش می‌آیند. در نگاه قرآن، دنیا چیزی نیست و با عبارتی نظیر: متاع الغرور، ‌متاع الدنیا قلیل، مکان لهو و لعب و... به این امر اشاره می‏کند.

 

قرآن و تشویق به کار برای آخرت

﴿وَ مَنْ اَرادَ الآخِرَةً وَسَعي لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْيُهُمْ مَشْکُوراً﴾؛4 کسی که آخرت را بخواهد ، برای آخرت تلاش کند در حالی که ایمان دارد چنین کسانی پاداش تلاششان حفظ شده است.

3. عبرت گرفتن از دیگران

در گذشته‌، بعضی برای خدا کار کرده‌اند و بعضی برای غیرخدا هر دو گروه نیز از دنیا رفته ‏اند،‌ کدام گروه برنده و سعادتمند شدند؟ تأمل دربارۀ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن‏ها ما را به اخلاص نزدیک می‏کند.

عبرت از داستان پسر حضرت نوع (علیه السلام)

 باید از پسر نوح (علیه السلام)  عبرت بگیریم؛ او که فرزند پیامبر بود، سراغ غیرخدا رفت! گفت: ﴿قالَ سَآوِي إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ﴾؛5 کوه مرا نجات می‌دهد و مرا حفظ می‌کند. آیا او را نجات داد؟ بنابراین، باید از کسانی که دنبال غیرخدا رفته‌اند، عبرت بگیریم و از کسانی که به خاطر خدا خدمت کرده‌اند، الهام بگیریم؛ برای مثال، سرانجامِ ریاکاران چه شد و کسانی که نیت‌های پاک داشتند، چه سرانجامی پیدا کردند؟!

 

1. بقره: 16.

2. ابن ابی‏ الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 174.

3 .کافی،ج2،ص129.

4. اسرا: 19.

5. هود: 43.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

«تکبیر» به‏معنای «الله اکبر» گفتن است. «احرام» نیز به‏معنای حرمت و احترام است؛ مانند لباس احرام.  از هر راهی که بخواهید وارد مکه شوید، ایستگاه‌هایی به نام «میقات» وجود دارد. در آنجا لباس‌هایمان را درمی‌آوریم و  لباس دیگری به نام «لباس احرام» می‌پوشیم؛ یعنی لباسی که احترام دارد؛ آن‏گاه با گفتن: «لبیک، اللهم لبیک» وارد حرم خدا می‌شویم. وقتی واردِ آن فضا ‌شدیم، کارهایی مثل: در آینه نگاه کردن، زینت کردن، کشتن حیوان، صید کردن حیوان، کشمکش، جر و بحث و... بر ما ممنوع می‌شود. نماز هم همین‏گونه است؛ تا قبل از «الله اکبر» می‌توانستیم هر کاری انجام دهیم، اما بعد از گفتن تکبیرة الاحرام، اموری بر ما حرام می‏شود. بنابراین، «الله اکبر» تکبیرةالاحرام با بقیه «الله اکبر»هایی که پیش از رکوع و بعد از رکوع می‌گوییم، فرق دارد. تکبیرةالاحرام یعنی «الله اکبر»ی که با گفتنش ما وارد حرم خدا می‌شویم. بعد از آن، رو برگرداندن به سمت چپ و راست ممنوع است،‌ حرف زدن ممنوع است، خندیدن ممنوع است، گریستن ممنوع است،‌ غذا خوردن ممنوع است و...‌ در حرم خدا فقط باید با پروردگارمان حرف بزنیم. معنای «الله اکبر» هم این است که: خداوند بزرگ‏تر از همه معبودها، معشوق‌ها، قدرت‌هاست. شایان ذکر است، تکبیرةالاحرام رکن نماز است. پس نماز با بزرگی خدا و با تکبیر شروع می‌شود.

 

از امام کاظم (علیه السلام)  روایت شده:

فَإِذَا كَبَّرْتَ فَاسْتَصْغِرْ مَا بَيْنَ السَّمَاوَاتِ الْعُلَى؛ هنگامی که تکبیر می‏گویی، باید تمام چیزهایی را که بین زمین و آسمان است، حقیر بشماری [و فقط خدا در نزد تو بزرگ باشد].

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصف پرهیزگاران می‌فرماید:

عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم‏؛ خدا در چشم آن‏ها بزرگ است و قدرت‌های دیگر در دلِ آن‏ها جایگاهی ندارند.

در حقیقت، چون خدا را بسیار بزرگ می‏دانند، موجودات دیگر را ناچیز و حقیر می‏بینند.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

ذکر «الله اکبر» یکی از ذکرهایی است که بسیار در نماز گفته می‏شود؛ برای مثال، مستحب است پیش از رکوع، پس از رکوع، پیش از سجده، پس از سجده، هنگامی که می‌نشینیم و می‌ایستیم، این ذکر را بگوییم. هم‏چنین بعد از نماز 34 بار «الله اکبر» می‏گوییم و در تسبیحات اربعه نیز این ذکر وجود دارد. «الله اکبر» از شعائر اسلام است.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

امام حسین (علیه السلام)  دیر به سخن آمدند. حضرت فاطمه (علیها سلام)  دلواپس بودند. روزی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  به نماز عید می‌رفتند، این طفل را روی دوش خود سوار کردند. پیغمبر (صلی الله و علیه و آله)  نوه‌هایش را بسیار به مسجد می‌برد و یا اگر به مسجد می‏آمدند، بسیار آن‏ها را تشویق می‏کردند؛ حتی گاهی در سجده روی کمر پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  بازی می‌کردند و پیغمبر سجده‌هایشان را طول می‌دادند تا بچه‌ها بازی کنند. گفتنی است، یهودی‏ای با دیدن این منظره، مسلمان شد. پیامبر نوه‏اش (امام حسین (علیه السلام) ) را روی کتف خودش سوار و به سمت مصلا حرکت کرد. نمازگزارانی که می‌خواستند نماز عید بخوانند، تکبیر می‌گفتند. جالب این‏جاست که زبان امام حسین (علیه السلام)  به «الله اکبر» باز شد؛ یعنی اولین کلمه‌ای که به زبانشان جاری شده «الله اکبر» است و آخرین کلمه‌ای که آن حضرت در گودال قتلگاه بر زبان جاری کرد و روح پاکش به آسمان‌ها پر کشید، این بود: «پروردگارا! راضیم به رضای تو».

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

تکبیرةالاحرام را باید به زبان عربیِ صحیح بگوییم. نمازی که عاشقانه و با اخلاص می‌خوانیم، باید قرائت صحیحی نیز داشته باشد.

نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

متأسفانه بعضی از همسایه‌های مساجد از صدای اذان، گلایه می‌کنند؛ با این‏که صدای اذان نرم است و شاید تا چند خانه آن طرف‏تر نمی‌رود! البته مساجدی که اذان را به‏ گونه‏ای پخش می‏کنند، که گوش‏ها را آزار می‏دهد، باید صدا را آرام کنند. اما افراد بهانه‏ گیر باید بدانند که جامعۀ ‌اسلامی باید شبانه‏ روز چند بار اذان منتشر شود.

سپس فرازهای دیگرِ اذان گفته می‏شود: «حیّ علی الصلاة»؛ بشتابید به سوی نماز! «حی علی الفلاح»؛ بشتابید به سوی رستگاری! «حی علی خیر العمل»؛ بشتابید به سوی بهترین کار! سپس دو بار ذکر «اللَّهُ اَكْبَرُ» را می‏گوییم و اذان با کلمۀ توحید، یعنی «لااله الا الله» به پایان می‏رسانیم. در روایات آمده: هیچ چیزی در روز قیامت، وزنۀ اعمال صالح را بیش ذکر از «لا اله الا اللّه» سنگین نمی‌کند.

موضوعات مرتبط : ♥اذان و مسجد♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

لشکر ابرهه وقتی به خانۀ خدا حمله کرد، با لشکریان خدا تار و مار شدند. گفته شد: بعضی از آن لشکر توانستند فرار کنند. مردم روستاها و شهرهایی که بین راه بودند، خبرِ متلاشی شدن لشکر ابرهه را شنیده بودند. آن‏ها وقتی شنیدند، جمعی از آن گروه فرار کردند، در مسیر راه آنان قرار گرفته و ضربه‌ای به آن‏ها می‌زدند. در یکی از روستاهای بین راه، مرد خوش‏ شانسی زندگی می‏کرد. در آن روستا، اسم آن مرد به خوش‏ شانسی سر زبان‌ها افتاده بود. ‌این مرد هم مسیر لشکر شکست‏ خوردۀ ابرهه آمد.‌ آن قافله رسید و جلوی آن شتری بود. روی شتر کجاوه‌ای بود و افسار شتر هم به دستِ‌ بردۀ سیاهی بود. مرد خوش‏ شانس گفت: این سهمِ‌ من از غنائم است. بقیه هم گفتند: قبول است. او از آن‏جا حرکت کرد و نرسیده به خانه کنجکاو شد که ببیند درون آن کجاوه چیست. پردۀ کجاوه را کنار زد و دید دختری زیبا‏رو در آن نشسته است. گفت: تو کیستی؟ گفت: من حمامه (کبوتر)، دختر برادر ابرهه هستم. مردِ خوش‏ شانس نیز آن دختر زیبارو و شتر و بردۀ‌ سیاه را به خانه‌اش آورد. وقتی نگاه همسرش به این دخترِ زیبارو افتاد، خلقش تنگ شد. مرد به همسرش گفت: ناراحت نباش! فردا او را به مکه می‌برم و می‏فروشم و با پول آن، زندگی‏ مان را سامان می‏دهم. فردای آن روز دختر را به مکه برد. در مکه ثروتمندی به نام «خلف» زندگی می‏کرد. به او گفت: این دختر را از من می‌خری؟ ‌گفت: آری. مردِ خوش‏ شانس هنگام خداحافظی گفت: می‏خواهی با این دختر چه‏ کار کنی؟ گفت: می‌خواهم به بدترین شکل شکنجه‏ اش دهم، تا انتقامم را از ابرهه گرفته باشم. گفت: این دختر که گناهی ندارد! اما خلف قانع نشد. خلف بردگانی داشت.‌ رئیس بردگانش جوانی به اسم «رباح» بود. او در کوهستان زندگی می‌کرد. خلف، او را صدا کرد و به او گفت: این دختر را ببر و هر صبح و شام او را تازیانه بزن تا بمیرد! رباح هم پذیرفت. رباح و حمامه غروب به کوهستان رسیدند. رباح در آن‏جا کشاورزی می‌کرد و خیمه‌ای هم داشت که در آن زندگی می‌کرد؛ زندگی ساده‌ای داشت. به حمامه گفت: تو در خیمه بخواب و من هم در سینه‏ کش کوه می‌خوابم. اما هیچ‏کدام خوابشان نمی‌برد.‌ دختر خوابش نمی‌برد و با خود می‌گفت: ما چه فکر می‌کردیم و چه شد! فکر می‌کردیم این سرزمین را فتح می‌کنیم و یمن گسترش پیدا می‌کند، اما شکست خوردیم. رباح هم که بردۀ‌ درستکار و امینی بود، به ستاره‌ها نگاه می‌کرد و گریه می‌کرد؛ می‌گفت: خدایا! عمری پاک بودم؛ کمکم کن پاک بمانم!

فردا صبح رباح به حمامه گفت: من دورتر از این‏جا مکانی را برای تو آماده می‏کنم؛ تو آن‏جا زندگی کن و من هم برای تو غذا می‌آورم. تو سزاوار تازیانه خوردن نیستی؛ البته اگر ارباب آمد، بگو که من را می‌زند. شش ماه از این ماجرا گذشت. مهر این برده سیاه بر دل آن دختر زیباروی کاخ‏ نشین نشست و به او پیشنهاد ازدواج داد. آن‏ها با هم ازدواج کردند.

خلف پسردار نمی‌شد و نذر کرده بود که اگر صاحبِ پسر شود، یک جشن تولد بزرگی برای پسرش بگیرد و همۀ ‌اهل مکه را دعوت کند. خلف، صاحب فرزندی به نام «أميه» شد. جشن تولدی برایش گرفت. یکی از دعوت‏شوندگان هم رباح، رئیس بردگان بود. رباح آن شب دیر آمد. ارباب از او پرسید: تو آدم منظمی بودی؛ پس چرا امشب دیر آمدی؟ گفت: ارباب! شما ‌دیروز چه احساسی داشتی؟ گفت: دیروز در انتظار تولد فرزند بودم. گفت: من نیز اکنون چنین حالتی دارم.

فردای آن روز در آن کوهستان پسری به دنیا آمد که نامش را «بلال» گذاشتند. بلال امانت‏داری و پاک‏دامنی را از پدر و سواد و علم را از مادر به ارث برد. روزگاری گذشت؛ ‌خلف از دنیا رفت و پسرش «أميه» جایش را گرفت. ‌رباح هم از دنیا رفت و به جای او، پسرش رئیس بردگان شد. روزی به مکه آمد و دید جوانی را خوابانده‌اند و شلاق می‌زنند. از شخصی پرسید: او کیست؟ گفت: او عمار یاسر است. پرسید: چرا کتکش می‌زنند؟ گفت: او مسلمان است. پرسید: مسلمان چیست؟ گفت: مگر نشنیدی که شخصی به نام «محمد» ادعای پیامبری کرده و دین جدیدی به نام «اسلام» آورده؟‌ گفت: نشانی خانۀ پیامبر را می‏دهی؟ آن  شب بلال به کوهستان برنگشت و آن آدرس را پیدا کرد. وقتی در زد، خیلی زود در به رویش باز شد. خدمت پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  رسید و اسلام را شنید و پذیرفت.

اربابش وقتی شنید او مسلمان شده، سراغش آمد و گفت: خبرِ مسلمانی تو در شهر پخش شده؛ می‌دانم شایعه است و تو مسلمان نشدی؛ یک هفته به تو وقت می‌دهم... بلال گفت: یک هفته وقت نمی‌خواهد. من مسلمان شدم؛ تو هر کاری که می‌خواهی انجام بده! أميّه برای شکنجۀ بلال نقشه‏ های عجیبی ریخت؛ دستور داد در میدان شهر لباس‌هایش را از تنش دربیاورند، تمام بدنش را شیرۀ  خرما بمالند،‌ پارچۀ توری روی بدنش بکشند و کندوهای زنبور را زیر آن تور رها کنند. زنبورها بعد از لحظه‌ای تمامِ ‌بدنش را گزیدند! آب به صورتش ریختند تا به هوش آمد. ریگ‌های داغ بیابان را آماده کردند و به دست‌هایش طناب بستند. این بدنِ تاول‏ زده را از صورت روی این ریگ‌ها می‌کشاندند و هر چه به او می‌گفتند بگو: «صنم» یعنی بت، می‌گفت: «احد» و یا می‌گفت: «صمد».

موضوعات مرتبط : ♥اذان و مسجد♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

در روایت آمده: تنها سرودی که از زمین به آسمانیان می‌رسد، اذان است. هم‏چنین روایت شده: مؤذنان در روزِ قیامت با قامتی بلندتر از دیگران وارد محشر می‌شوند و به اذان‏گو بودنشان افتخار می‌کنند. هم‏چنین در روایات معتبر آمده: صدای اذان صدای شیاطین را به فرار و دلهره وامی‏دارد.

موضوعات مرتبط : ♥فضایل اذان♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

مطابق روایات، سزاوار است پسرها در خانه اذان بگویند و پدر و مادرها آن‏ها را تشویق کنند. هزاران مجتمع در ایران وجود دارد و به‏ گونه‏ ای زمینۀ عمل به این سفارش فراهم است. گاهی از شرکت‏ کنندگان در مسابقاتِ اذان سؤال می‏کنیم: آیا در خانۀ‏ تان اذان می‌گویید؟‌ می‌گویند: نه، رسم نیست؛ اگر اذان بگوییم به ما می‌خندند! در روایت آمده: در آخرالزمان مردم اذان گفتن را ترک می‌کنند و به عهدۀ طبقات پایین می‌گذارند، چرا که آن را مایۀ تحقیر و کوچک شدن‌ می‌دانند؛ در حالی که‌ امیرالمؤمنین (علیه السلام)  خودشان اذان می‌گفتند.

موضوعات مرتبط : ♥فضایل اذان♥
برچسب ها : اذان در خانه
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

«اللَّهُ اَكْبَرُ» از شعارهایی است که در صدر اسلام قدرت، قوت و وحدت می‌بخشید؛ مسلمانان در هنگامۀ شادی و غم اذان می‌گفتند؛ در پیروزی‌ها اذان می‌گفتند؛‌ وقتی دشمنان حمله می‌کردند، از آن‏جا که مسلمان‌ها کم بودند با «اللَّهُ اَكْبَرُ» به خودشان روحیه می‌دادند. «اللَّهُ اَكْبَرُ»، یعنی خدا بزرگ‏تر از هر کس و هر چیز است؛ بزرگ‏تر از هرچه وصف شود.

سه فرازِ اذان، در بردارندۀ گواهی و شهادت است؛ یعنی مسلمان‌ها،‌ هر روز و هر شب اعتقادات خودشان را بر زبان جاری می‌کنند؛‌ هم به خودشان تلقین می‌کنند و هم برای دینشان تبلیغ می‌کنند. در واقع، به مردم دنیا با صدای رسا می‏گویند: من مسلمان هستم و به خدای یکتا و پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین (علیه السلام)  ایمان دارم.

در روایات آمده: بعضی ذکرها باید با صدای متوسط گفته شود، ولی بعضی از ذکر‌ها مانند اذان یا تکبیر که حالت شعاری دارند، باید با صدای بلند ایراد شوند. حضرت امیر (علیه السلام)  در مسجد با بلندترین صدای خودشان اذان می‏گفتند.

موضوعات مرتبط : ♥فضایل اذان♥
برچسب ها : فرازهای اذان
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

مدتی مسلمان‌ها نزد پیامبر رفت و آمد می‌کردند و می‌گفتند: مسیحی‌ها برای فراخوان و اجتماعشان علامتی به نام «ناقوس» و یهودی‌ها علامت دیگری به نام «طبل» دارند؛‌ زرتشتی‌ها نیز برای فراخوان از آتش استفاده می‌کنند؛ ما مسلمان‌ها نیز باید نشانه و علامتی داشته باشیم!

موضوعات مرتبط : ♥اذان و اسلام♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

رسول خدا (صلی الله و علیه و آله)  به آن‏ها فرمود: باید منتظر دستور خداوند باشیم. روزی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  سر بر دامن امیرالمؤمنین (علیه السلام)  گذاشته بودند و استراحت می‏کردند. در این هنگام، جبرئیل نازل شد و اذان را نازل فرمود؛ بنابراین،‌ اوّلین کسی که بعد از پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  اذان را آموخت، امیرالمؤمنین (علیه السلام)  بود.

موضوعات مرتبط : ♥اذان و اسلام♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  چشمانش را باز کردند و فرمودند: علی جان! شنیدی؟ عرضه داشت: بله، یا رسول‏الله. فرمود: برو بلال را خبر کن و اذان را به او بیاموز؛ او باید مؤذن من باشد. چرا پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  بلال را انتخاب کرد؟ آیا می‌خواست به برده‌ها و یا به سیاهان شخصیت بدهد؟‌ آیا می‌خواست برای کتک‏ خورده‌ها و کسانی که در انقلاب زجر کشیده بودند، کرامت قائل شود؟ آیا می‌خواست متکبران را سیلی بزند؟ آیا می‌خواست بفهماند ایمان و تقوا شاخص هستند؟ ایشان می‏فرمودند: فقط بلال باید اذان‏گوی من باشد؛‌ گاهی که به جهاد یا سفر دیگری می‌رفتند، بلال را با خودشان می‌بردند و در شهر مؤذن دیگری را می‌گماشتند.

موضوعات مرتبط : ♥اذان و اسلام♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

«اذان» چیست؟

اذان، سرودی سکوت‏ شکن، موزون، کوتاه، پرمحتوا و‌ سازنده است که دربردارندۀ‌ اساسی‌ترین پایه‌های اعتقادیِ مسلمانان است.

موضوعات مرتبط : ♥اذان و اسلام♥
برچسب ها : اذان ؛
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |

چند سال قبل، نمایندگان همۀ‌ ادیان در سازمان ملل متّحد جمع شدند.‌ تقریباً هفتصد نفر بودند. از ایران هم گروهی به سرپرستی آیت‏ الله جوادی‏ آملی و همراهی آقای دکتر حداد عادل حضور پیدا کردند. می‌خواستند برای اجتماع نمایندگان ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی‌ افتتاحیه‏ای داشته باشند. سرانجام، تصمیم گرفتند مسئولیت افتتاحیه را به مسلمان‌ها واگذار کنند. نمایندگان مسلمانان نیز بعد از تأمل و بررسی به این نتیجه رسیدند که شخص سیاهی که یادآور بلال حبشی است، اذان بگوید. بنابراین، افتتاحیۀ مجمع نمایندگان ادیان در سازمان ملل، با اذان شروع شد.

موضوعات مرتبط : ♥اذان و اسلام♥
نویسنده رضااتابک در یک شنبه 14 دی 1393 |
نویسنده رضااتابک در جمعه 12 دی 1393 |

حجم فایل :3m

 

برای دانلود کلیک کنید

نویسنده رضااتابک در جمعه 12 دی 1393 |

یکی از مقدمات نماز، قبله و جهت نماز است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا﴾؛1 (برای هر امتی، قبله‌ای است). خداوند، تعیین‏ کنندۀ ‌آن قبله است. البته‌ قبله بدین معنا نیست که خداوند به این سمت است، چون خدا همه جا هست: ﴿أَینَما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ الله﴾؛2 (به هر سوی رو کنید، خدا آن‏جاست).

1و2=سوره بقره 148و115

موضوعات مرتبط : ♥قبله♥
نویسنده رضااتابک در سه شنبه 9 دی 1393 |

پس قبله برای چیست؟ برای این‏که در کارها و عبادت‌های دسته‏ جمعی‏ مان نظم داشته باشیم. اگر بنا بود هر کسی به هر سمت دلخواه نماز بخواند، جمعی متشتت و بی‏ نظم به چشم می‌آمدند؛ آن‏گاه غیرمسلمان‌ها مسخره می‌کردند. اما الآن هر مسلمانی در هر کجای کرۀ زمین به سمتِ‌ کعبه نماز می‏کند؛ ازاین‏رو، دایره‌های زیبایی حول یک نقطه تشکیل می‏شود و آن نقطه،‌ سرزمین بندگیِ منادیِ توحید (‌ابراهیم)،‌ منادی تسلیم (اسماعیل)،‌ مادر نمونه (هاجر) است. بنابراین، هرگاه به نماز می‌ایستد از این شخصیت‌های بزرگ یاد می‏کند؛ از حضرت ابراهیمی که خداوند فرمود: او اسوه و الگوی خداپرستان است.

موضوعات مرتبط : ♥قبله♥
نویسنده رضااتابک در سه شنبه 9 دی 1393 |

حضرت ابراهیم (علیه السلام)  از آسایش خود گذشت و از منطقۀ خوش آب و هوای حاشیۀ دریای مدیترانه به سرزمین بی‏آب و علف مکه آمد، تا فرمان خدا را اطاعت کند. خداوند به او فرمود: همسر و کودک خود را را همین جا بگذار و برو! هاجر و کودک ماندند و ابراهیم (علیه السلام)  به دنبال مأموریت الهی رفت. حضرت اسماعیل (علیه السلام)  به شدت تشنه بود. هاجر از این بلندی به بلندی دیگر می‏رفت؛ هفت بار این مسافتِ‌ سیصد و چند متری صفا و مروه را رفت و برگشت. پریشانیِ مادر به اوج خود رسیده بود که ناگهان زیرِ پاهای طفل آب جوشید. و بعداً که هاجر از دنیا رفت، کنارِ کعبه به خاک سپرده شد و خداپرستان و حاجیان مأمور شدند همان طور که دورِ کعبه طواف می‌کنند، دورِ ‌قبر این مادر نیز طواف کنند.

موضوعات مرتبط : ♥قبله♥
نویسنده رضااتابک در سه شنبه 9 دی 1393 |

قبلۀ مسلمان‌ها در مکه، بیت‏المقدس بود. بیت‏ المقدس نیز همواره جای مقدسی است.

موضوعات مرتبط : ♥قبله♥
نویسنده رضااتابک در سه شنبه 9 دی 1393 |

حدیث روز

اى فرزنـــد آدم! به پدر و مــادرت نیكى كن و صله رحــم داشته باش تا خداوند، كــــــارت را آســان و عمــــرت را طولانى بگردانــد. پــروردگــارت را فرمان ببر تا خردمند به شمـــار آیى و از اونافرمـــانى نكن كه نادان شمرده مى شوى. // پیامبر اکرم (ص)

نویسندگان

سایت های مراجع

.: تمام پیوندها :.

آرشیو مطالب

پیوندهای وبگاه


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رستگاری و آدرس salavat1373.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دانشنامه سوره های قرآن

سوره قرآن

همگام با کتاب

--کتاب پیوند جوان با نماز--
معرفي و دانلود کتاب پيوند جوان با نماز

در اين کتاب پس از تبيين ميزان اهميّت نماز در زنـدگي، پـاسخــگوي بـرخي از شبهات جـوانـان عـزيـز در امـر نمـاز بوده، و عوامل مهمّي که مي ­تواند زمينه­ي دوري آن­ ها از نماز و عبادت را فراهم ­سازد، مورد بررسي قرار خواهيم داد. اين کتاب علاوه بر آن که در پـيـونـد جـوان بـا نـماز راه­ گشاي خوبي اسـت، مي­ تواند به عنوان متن آمـوزشي جـهـت مـربـيـان عـزيـز و دلسوز هم مورد استــفــاده قــرار گــيــرد
--کتاب ژرفاي نماز--
 کتاب ژرفاي نماز

کتاب از ژرفاي نماز از حضرت آيه الله خامنه اي بـه صــورت فـايــل پــي دي اف, كتاب الكترونيكي به زبان فارسي براي مطالعه همگان اماده دانلود شده است اين كتاب داراي 22 صــفــحـــه اســـت
360 رنگ
جشنواره فرهنگی
صفحه اصلی
پروفایل
قرآن آنلاین